روانشناسي و خلاقيت را تعريف كنيد
خلاقيت چيست؟ چرا برخي افراد بي خانمان مي شوند؟ تعصب و تبعيض چيست؟ آگاهي چيست؟ حوزه روانشناسي سوالاتي از اين قبيل را بررسي مي كند. روانشناسي به مطالعه علمي ذهن و رفتار اشاره دارد. روانشناسان از روش علمي براي كسب دانش استفاده مي كنند. براي به كارگيري روش علمي ، يك محقق با س aboutال در مورد چگونگي يا علت اتفاقي ، توضيحي آزمايشي ، به نام فرضيه ، براي توضيح اين پديده ارائه مي دهد. يك فرضيه بايد در چارچوب يك نظريه علمي ، كه يك توضيح گسترده يا گروهي از توضيحات براي برخي از جنبه هاي جهان طبيعي است كه به طور مداوم با شواهد در طول زمان پشتيباني مي شود ، متناسب باشد. يك نظريه بهترين درك ما از آن بخش از جهان طبيعي است. سپس محقق مشاهداتي را انجام مي دهد يا آزمايشي را براي بررسي اعتبار فرضيه انجام مي دهد. اين نتايج سپس منتشر شده يا در كنفرانس هاي تحقيقاتي ارائه مي شود تا ديگران بتوانند نتايج را تكرار كرده يا بر اساس آنها كار كنند.
مجسمه مرد بالدار در آغوش گرفتن يك زن
شكل 1. مجسمه آنتونيو كانوا اروس و روان را به تصوير مي كشد. روان ، به معناي روح ، نشان دهنده پيروزي روح انسان بر زندگي است - زيرا روان يك زن فاني بود كه مجموعه اي از كارهاي غيرممكن را براي پيوستن به عشق خود (پسر آفروديت ، اروس) انجام داد و خود الهه شد.
دانشمندان آنچه را كه قابل درك و اندازه گيري است آزمايش مي كنند. به عنوان مثال ، فرضيه اي كه پرنده به دليل خوشحالي مي خواند ، فرضيه اي نيست كه بتوان آن را آزمايش كرد ، زيرا ما راهي براي اندازه گيري شادي يك پرنده نداريم. ما بايد سوالات متفاوت بپرسيم ، شايد در مورد وضعيت مغزي پرنده ، زيرا مي توان آن را اندازه گيري كرد. با اين حال ، ما مي توانيم از افراد بپرسيم كه آيا آنها مي خوانند زيرا آنها خوشحال هستند زيرا مي توانند به ما بگويند. بنابراين ، علم روانشناسي بر اساس داده هاي قابل اندازه گيري تجربي است.
به طور كلي ، علم فقط با ماده و انرژي سروكار دارد ، يعني آن چيزهايي كه قابل اندازه گيري هستند و نمي تواند به ارزشها و اخلاق برسد. اين يكي از دلايلي است كه باعث مي شود درك علمي ما از ذهن بسيار محدود باشد ، زيرا افكار ، حداقل همانطور كه ما آنها را تجربه مي كنيم ، نه ماده هستند و نه انرژي. روش علمي نيز شكلي از تجربه گرايي است. يك روش تجربي براي به دست آوردن دانش ، روش مشاهده ، از جمله آزمايش است و نه روشي كه فقط بر اساس اشكال استدلال منطقي يا مقامات قبلي باشد.
در اواخر دهه 1800 بود كه روانشناسي به عنوان رشته دانشگاهي خود پذيرفته شد. قبل از اين زمان ، كاركردهاي ذهن تحت حمايت فلسفه در نظر گرفته مي شد. با توجه به اينكه هر رفتاري در ريشه خود بيولوژيكي است ، برخي از زمينه هاي روانشناسي جنبه هاي يك علم طبيعي مانند زيست شناسي را به خود مي گيرند. هيچ ارگانيسم بيولوژيكي منزوي وجود ندارد و رفتار ما تحت تأثير تعاملات ما با ديگران است. بنابراين ، روانشناسي نيز يك علم اجتماعي است.
براي كسب اطلاعات بيشتربا ما در تماس باشيد.
- دوشنبه ۱۷ آبان ۰۰ ۲۰:۲۴ ۷۵ بازديد
- ۰ نظر